عزاداری عظیم/ سه خواسته امام سجاد (ع) از یزید
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۷۶۲۱۴
به گزارش قدس آنلاین، سید بن طاووس می نویسد که راوی میگوید: یکی از روزها سجاد(ع) از خانه بیرون رفت تا در بازارهای دمشق قدم بزند. منهال بن عمرو پیش آمد و گفت: در چه حالی شب را به صبح رساندی ای پسر پیغمبر؟
سجاد(ع) گفت: به همان گونه که بنی اسرائیل در میان قوم فرعون صبح میکردند که پسران آنها را میکشتند و زنانشان را زنده میگذاشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مهیار دیلمی این شعر را چه نیکو سروده است: برای احترام رسول خدا(ص) به چوبهای منبرش تعظیم می کنند ولی فرزندان او را زیر پای خودشان میگذارند.
سه حاجت سجاد(ع)
یزید به سجاد(ع) گفت: من سه حاجت به تو وعده کرده بودم، بگو تا برآورم.
حضرت گفت: اول آن که سر مقدس پدرم را بدهی تا آن صورت نازنین را ببینم. دوم آن که اموالی که از ما غارت شده است را پس دهی. سوم آن که اگر تصمیم به کشتن من داری، شخص امینی را معین کنی تا این زنها را به مدینه برسانی.
یزید گفت: اول آن که صورت پدرت را هرگز نخواهی دید. دوم آن که من تو را عفو کردم و از کشتنت گذاشتم، پس زنان را کسی جز تو به مدینه باز نمیگرداند. سوم آن که چندین برابر قیمت اموالی که از شما بردهاند را به شما بر میگردانم.
سجاد(ع) گفت: ما از اموال تو چیزی نمیخواهیم، بگذار از اموالت چیزی کم نشود. ما فقط اموال غارت شده خود را میخواهیم. زیرا بافتههای مادرم فاطمه(س)، دختر محمد(ص) و مقنعه و گردنبند و پیراهن او در میان آنهاست.
یزید دستور داد آن اموال را بازآوردند و دویست دینار نیز از مال خود بر آن افزود و به سجاد(ع) داد. سجاد(ع) آن پول را گرفت و میان فقرا و مساکین تقسیم کرد.
پس از آن یزید فرمان داد اسیران خاندان حسین(ع) را به وطنشان مدینه برگردانند.
بازگشت به کربلا
راوی می گوید چون اهل بیت حسین(ع) از شام به عراق آمدند به آن کسی که راهنمای قبیله بود گفتند ما را از کربلا عبور بده.
چون به زمین کربلا رسیدند، جابر بن عبدالله انصاری و جمعی از بنی هاشم و عده ای از مردان خانواده رسالت را که برای زیارت قبر حسین(ع) آمده بودند در آن جا ملاقات کردند. همه شروع به گریه و ناله کردند و سیلی به صورت زدند و طوری عزاداری کردند که جگرها را آتش میزد و قلبها را جریحه دار میکرد. جمعی از زنان عرب نیز در گوشه و کنار کربلا ساکن بودند نیز گرد آمدند و چند روزی را به این ترتیب عزاداری کردند.
عزاداری بزرگ
راوی می گوید: سپس از کربلا به جانب مدینه حرکت کردند.
بشیر بن جذلم میگوید: چون نزدیک مدینه رسیدیم سجاد(ع) پیاده شد و گفت: ای بشیر! خدا بیامرزد پدرت را که مردی شاعر بود. آیا تو نیز میتوانی شعر بگویی؟
گفت: آری، ای پسر پیغمبر! من شاعر هستم.
سجاد(ع) گفت: به مدینه داخل شو و خبر شهادت حسین(ع) را به اطلاع مردم برسان.
من سوار اسبم شدم و با شتاب آمدم تا وارد مدینه شدم. چون به مسجد رسول خدا(ص) رسیدم، صدا به گریه بلند کردم و این اشعار را همان جا گفتم:
ای مردم مدینه! دیگر در مدینه نمانید. چون حسین کشته شد و از شهادت اوست که اشک چشم من چون باران فرو میریزد. بدن حسین در زمین کربلا به خون آغشته شد و سر مقدس او را بالای نیزهها در شهرها میگردانند.
پس از این شعر گفتم: ای اهل مدینه! اینک سجاد(ع) با عمهها و خواهرانش نزدیک شما و پشت دیوار شهر شماست و من فرستاده او هستم تا بگویم او کجاست.
از این سخن تمام زنان مدینه که پرده نشین و در حجاب و مستور بودند از چادرها بیرون آمدند و فریاد واویلا سر دادند. من هیچ روزی را پس از رحلت پیامبر خدا(ص) ندیدم که گریه کنندگان بیش از آن روز باشند یا این که برای مسلمانان تلختر از آن روز باشد.
منبع: لهوف، سید بن طاووس، ترجمه: عقیقی بخشایشی
منبع: خبرگزاری ایرنامنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: کربلا امام حسین ع سجاد ع حسین ع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۷۶۲۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرزاد حسنی «آقای خاص» را روایت میکند
مستند «آقای خاص» به کارگردانی سجاد ترابی سراغ ناگفته هایی از زندگی این سرمربی تیم ملی کشتی رفت که فرزاد حسنی آن را روایت می کند.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی برنامه، برنامه «کافه مستند» با پخش مستند «آقای خاص» به کارگردانی سجاد ترابی سراغ ناگفته هایی از زندگی این سرمربی تیم ملی کشتی رفت.
قسمت جدید برنامه «کافه مستند» امشب جمعه هفتم اردیبهشت با گفت و گو درباره مستند «آقای خاص» از شبکه افق پخش می شود.
این مستند به کارگردانی سجاد ترابی تلاش دارد اطلاعات تازه ای درباره محمد بنا سرمربی اسبق تیم ملی کشتی فرنگی و آقای خاص کشتی ایران ارایه دهد و با روایت ناگفته هایی به فراز و فرودهای زندگی حرفه ای این مربی محبوب کشتی می پردازد. فرزاد حسنی نیز راوی این مستند است.
«آقای خاص» مستندی نیمه بلند است که در هفدهمین جشنواره مستند سینماحقیقت حضور داشت و قرار است برای نخستین بار از تلویزیون پخش شود.
بعد از پخش این مستند، در میز نقد «کافه مستند» داوود مرادیان و مهدی انصاری میزبان سجاد ترابی، کارگران این اثر هستند و درباره مسائل فنی این فیلم و همچنین نکات مربوط به مستندهای ورزشی گفتگو می کنند.
در میز محتوایی برنامه نیز داوود مرادیان میزبان علی محمدی قهرمان کشتی فرنگی و همچنین مدیر تیمهای ملی کشتی خواهد بود تا درباره محمد بنا و ویژگیهای این اسطوره کشتی ایران با یکدیگر صحبت کنند در میز مستند برنامه نیز امیر مهریزدان مدیر پیشین مرکز مستند سوره که به تازگی ماموریت دو سالهاش در این مرکز به اتمام رسیده مهمان برنامه است تا درباره مسائل جاری حوزه مستند و مشکلات مستندسازان گفتگو کند.
«کافه مستند» به تهیه کنندگی محمدعلی محمددوست و با اجرای داوود مرادیان در گروه مستند شبکه افق تولید می شود.
«کافه مستند» هر هفته جمعه شب ها ساعت ۲۱ از این شبکه پخش می شود.
انتهای پیام